معلم شیمی خوبی داشتیم که خیلی خوب درس میداد و ما کلی از او چیز یاد میگرفتیم. تقریباً همه بچههای کلاس از شیمی آن سال نمره خوبی گرفتند.
او یکبار پرسید: «غیر از درس خواندن چه کارهای دیگری بلدید؟»
و ما پاسخ دادیم:
*من خودم اهل کتابم و کتاب زیاد میخوانم. خواهرم را هم تشویق کردهام که کتاب بخواند. او حالا از من کتابخوانتر است.
*من گلکاری بلدم و شستن ماشین و البته جارو کشیدن هم بلدم.
بعضی از بچههای کلاس که علاوه بر درس خواندن کار هم میکردند، کارهای زیادی بلد بودند. برای مثال یکی از بچههای کلاس گفت: «من نقاشی ساختمان بلدم، چون با پدرم سر کار میروم.»
و یکی دیگر گفت: «من شیرینیپزی بلدم، چون بعد از ظهرها در مغازه قنادی کار میکنم.»
آن روز فهمیدم با یک سؤال ساده آدم چهقدر میتواند همکلاسیهایش را بشناسد.